
اهمیت اهتمام به تعلیم و تربیت
مقدمه
هر انسان اهل تفکّر و دقّتی یقیناً در طول زندگی خود به این سوال می اندیشد که:
«با فرض محدود بودن عمر دنیایی و نامحدود بودن زندگی اخروی، سرمایۀ با ارزش عمر را در چه راهی خرج کنم؟»
البتّه انسان های متفاوت با سابقۀ ذهنی و دینی مختلف، به پاسخ های گوناگونی دست می یابند و این پرسش درونی خود را به طرق مختلفی پاسخ می دهند.


اهمیت اهتمام به تعلیم و تربیت
مقدمه
هر انسان اهل تفکّر و دقّتی یقیناً در طول زندگی خود به این سوال می اندیشد که:
«با فرض محدود بودن عمر دنیایی و نامحدود بودن زندگی اخروی، سرمایۀ با ارزش عمر را در چه راهی خرج کنم؟»
البتّه انسان های متفاوت با سابقۀ ذهنی و دینی مختلف، به پاسخ های گوناگونی دست می یابند و این پرسش درونی خود را به طرق مختلفی پاسخ می دهند.
گاهی اوقات انسان عمر خود را صرف هدفی می کند و بعد از گذران عمر به این نتیجه می رسد که هر آینه بهتر می بود اگر سرمایۀ با ارزش عمر را به نحو دیگری خرج می کردند! در این نوشتار سعی بر آن است تا خواننده با پاسخی نه تنها راضی کننده، بلکه اغناء کننده به این سوال اساسی آشنا شود.
احساس نیاز
با نگاهی به جامعۀ اسلامی متوجّه یک نیاز همه گیر در امر تعلیم و تربیت، به ویژه از جانب اولیاء (پدر و مادرها) می شویم. بسیاری اوقات، رعایت نکردن یک مسألۀ سادۀ اخلاقی، اثرات سوء و جبران ناپذیری را در اخلاق، رفتار یا اعتقادات کودکان می گذارد. این درحالی است که این اتّفاق با حدّاقل آگاهی و اطّلاع اولیاء می توانست محقّق نشود.
از سوی دیگر، نیاز به تعلیم و تربیت اسلامی در جوامع غربی به صورت جدّی تر احساس می شود، چرا که مهد کودک ها و مدارس یک برنامۀ مشترک برای تمام کودکان از هر قشر و فرهنگی دارند و لذا امکان آموزش فرهنگ اسلامی برایشان فراهم نمی باشد. علاوه بر مدارس، می توان به بازی های رایانه ای و شبکه های تلویزیونی اشاره کرد. هر کدام از ما غالباً با برنامه ها یا گفتگوهایی برخورد داشته ایم که اثرات مخرّب آن ها برای ما جلب توجّه کرده اند.
حال این سوال مطرح می شود که برای کودکان ما، چه کسی بهتر و بیشتر از ما می تواند دلسوز باشد؟ چه کسی باید اقدامی بکند؟
انگیزۀ عقلی برای امر تعلیم و تربیت
قبل از این که به شواهد قرآنی و روایی مراجعه کنیم، کلّیات عقلی ذیل را می توان در ارتباط با نحوۀ گذران سرمایۀ عمر استنتاج کرد:
- انسان می تواند عمر خود را صرف فعّالیتی کند که آثار آن محدود به خود باشد یا این که نه تنها خود، بلکه برای دیگران مفید باشد. عقل خودخواهی را نفی می کند و برتری نفع رسانی به سایرین را تأیید می کند.
- انسان می تواند عمر خود را صرف فعالیت هایی کند که آثار آن در مادیات متبلور شوند یا در معنویات، اما آن چه که برای ما (معتقدین به خدا و قیامت) قطعی است، برتری آثار معنوی و اخروی می باشد.
- انسان می تواند عمر خود را صرف فعالیت هایی کند که آثار آن بعد از گذشت زمانی کم رنگ شده و از میان برود، یا این که آثار آن ثابت یا حتی در حال رشد باشد. در این مورد هم بدیهی است که برتری با آثاری است که بعد از ما گسترش یابند یا لااقل ثابت و بی تغییر باقی بمانند.
لذا با یک تفکر ساده به این نتیجه می رسیم که بهترین و ایده آل ترین بهره وری از عمر زمانی صورت می گیرد که انسان به اموری بپردازد که باعث رشد خود و سایرین در مسیر معنویات باشد. رشدی که رفته رفته به دامنۀ آن افزوده شده و ریشۀ آن مستحکم تر شود.
شریک شدن در ثواب اعمال
یک اصل مهم در حسابرسی اخروی، شریک بودن انسان در آثار معنوی (ثواب یا عقاب) اقداماتی است که در بوجود آمدن آن سهیم بوده است. بر همین مبنا، اگر انسان کار خیری را به دیگری بیاموزد، هر بار که متربّی آن کار خیر را انجام می دهد، انسان در ثواب او شریک خواهد بود. به روایت ذیل توجه کنید:
عن أبي بصير قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول: مَنْ عَلَّمَ خَيْراً فَلَهُ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ عَمِلَ بِهِ قُلْتُ فَإِنْ عَلَّمَهُ غَيْرَهُ يَجْرِي ذَلِكَ لَهُ قَالَ إِنْ عَلَّمَهُ النَّاسَ كُلَّهُمْ جَرَى لَهُ قُلْتُ فَإِنْ مَاتَ قَالَ وَ إِنْ مَاتَ[۱].
ابابصیر از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمودند: هر کسی کار نیکویی را به دیگری بیاموزد و او بدان کار عمل کند، همانند ثواب عامل آن کار، او نیز اجر میبرد. راوی پرسید: اگر کسی که از این شخص فراگرفته به دیگران بیاموزد، باز به همین شکل این معلم اول در ثواب عمل افراد بعدی شریک است؟ امام صادق میفرمایند: اگر نهایت این علم به همۀ مردم هم آموخته شود، همین ثواب برایش جاری خواهدشد. پرسید: حتی بعد از مرگش؟ و امام فرمودند: حتی پس از مرگش.
هدایت، نجات از مرگ معنوی
جالب اینجاست که موضوع تربیت در کلام اهل بیت علیهم السلام، از این میزان بیشتر و جدّی تر مورد بررسی قرار گرفته است، تا جایی که آشنا کردن انسان با حقایق و معارف الهی مصداق زنده کردن آنان می باشد. این نکته در واقع مؤیّد این حقیقت است که زندگی مادی بدون معنویات و الهیات، نوعی زندگی نباتی می باشد که در واقع حیات معنوی ندارد!
مِنْ أَجْلِ ذلِكَ كَتَبْنا عَلى بَني إِسْرائيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعاً وَ لَقَدْ جاءَتْهُمْ رُسُلُنا بِالْبَيِّناتِ ثُمَّ إِنَّ كَثيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُون[۲]
بدین سبب بر بنیاسرائیل حکم نمودیم که هر کس نفسی را بدون حق و یا بیآنکه فساد و فتنهای در زمین کرده به قتل برساند، مثل آن باشد که همه مردم را کشته و هر کس نفسی را حیات بخشد (از مرگ نجات دهد) مثل آن است که همه مردم را حیات بخشیده؛ و هر آینه رسولان ما به سوی آنان با معجزات روشن آمدند سپس بسیاری از مردم بعد از آن باز روی زمین بنای فساد و سرکشی را گذاشتند.
امام حسین در باره زنده کردن مردمان این گونه فرموده اند:
مَنْ أَحْيَاهَا وَ أَرْشَدَهَا مِنْ كُفْرٍ إِلَى إِيمَانٍ فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً [۳]
هر کس شخصی را زنده گرداند و او را از کفر به سوی ایمان ارشاد نماید، گویی تمام مردم را حیات بخشیده است.
تربیت معنوی نوعی تکفّل ایتام آل محمد علیهم السلام
کفالت ایتام در آیین اسلام مورد توجّه ویژه می باشد. این توجّه، چه در کلام و چه در سیرۀ پیامبر اکرم و ائمّه علیهم السلام به صورت برجسته به چشم می خورد.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : «أَنَا وَ كَافِلُ الْيَتِيمِ كَهَاتَيْنِ فِي الْجَنَّةِ» وَأَشَارَ بِالسَّبَّابَةِ وَالْوُسْطَى، وَفَرَّقَ بَيْنَهُمَا قَلِيلًا [۴]
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: من و کفالت کنندۀ یتیم مانند این دو هستیم در بهشت (و در این حال به انگشت اشاره و میانی خود اشاره کردند و قدری بین دو انگشت فاصله انداختند)
از طرفی دیگر پیامبر اکرم، خود و حضرت علی علیهما السلام را دو پدر امت اسلامی خواندند[۵] و به ما گوشزد می کنند که به جهت دوری از پدرانمان، یتیم می باشیم! لذاست که از رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است که:
أَشَدُّ مِنْ يُتْمِ الْيَتِيمِ الَّذِي انْقَطَعَ عَنْ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ يُتْمُ يَتِيمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِهِ وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَيْهِ وَ لَا يَدْرِي كَيْفَ حُكْمُهُ فِيمَا يُبْتَلَى بِهِ مِنْ شَرَائِعِ دِينِهِ أَلَا فَمَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِعُلُومِنَا وَ هَذَا الْجَاهِلُ بِشَرِيعَتِنَا الْمُنْقَطِعُ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا يَتِيمٌ فِي حَجْرِهِ أَلَا فَمَنْ هَدَاهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَرِيعَتَنَا كَانَ مَعَنَا فِي الرَّفِيقِ الْأَعْلَى [۶].
شدید تر و دشوارتر از یتیمیِ یک یتیم که از والدینش جدا مانده، یتیمیِ آن یتیم است که از امامش قطع شده و نمیتواند به او دسترسی پیدا کند و نمی داند حکمش درباره دستورات دینی زندگی چیست. آگاه باشید هر کس از شیعیان ما که به علوم ما عالم باشد و این شخص که نسبت به مطالب دین نادان است و به ما دسترسی ندارد در نزدیکی او باشد، او را هدایت و ارشاد کند و دین ما را به او بیاموزد، همراه ما در مراتب بالای بهشت خواهد بود.
چه اجر و پاداشی بالاتر از این که آدمی در مراتب بالای بهشت هم نشین پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم باشد!
ارزش معنوی تربیت دینی
زمانی که امیرالمومنین علیه السلام می خواستند به مأموریت یمن بروند، پیامبر خدا به ایشان فرمودند:
يَا عَلِيُّ لَا تُقَاتِلَنَّ أَحَداً حَتَّى تَدْعُوَهُ وَ ايْمُ اللَّهِ لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ عَلَى يَدَيْكَ رَجُلًا خَيْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَكَ وَلَاؤُهُ يَا عَلِيُّ [۷]
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: هنگامی که پیامبر من را به یمن می فرستادند به من فرمودند: ای علی! هرگز با كسى جنگ مكن مگر اينكه قبلاً او را [به اسلام] دعوت كرده باشى كه به خدا سوگند، اگر خداوند كسى را به دست تو هدايت كند برايت بهتر است از آنچه آفتاب بر آن طلوع و غروب مى كند؛ و تو بر شخص هدايت شده ولايت دارى ای علی!
نتیجه گیری
در این نوشتار سعی شد تا خواننده را اولاً با نیاز به پرداختن به امر تعلیم و تربیت اسلامی و سپس با انگیزۀ معنوی آن، از زبان اهل بیت علیهم السلام آشنا کنیم. در بارۀ این موضوع صحبت شد که سرمایۀ عمر بسیار با ارزش می باشد و می بایستی به صورت هدفمند و برنامه ریزی شده در راهی که بیشترین بازدهی را دارد، صرف کنیم. عمر البته تنها سرمایۀ ما نیست! دارایی مادی، موقعیت و مقام دنیایی، زیبایی ها و تفریحات مادی، همه سرمایه های ما هستند که می توانیم از آن ها به بهای رضای الهی و البته پاداش اخروی بگذریم!
بشکست عهد صحـبت اهل طریق را |
صـاحـبدلی به مدرسـه آمـد ز خــانقاه |
تا اختـیار کـردی از آن این فـریق را |
گفـتم میان عــالم و عــابد چه فرق بود |
وین جهد میکند که بگیرد غریـق را | گفت آن گلیم خویش بدر میبرد ز موج |
[۱]اصول کافی، ج1، ص35، حدیث 3
[۲] سوره مبارکه مائده، آیه 32
[۳] بحار الانوار، ج2، ص9، حدیث 17
[۴] مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل ؛ ج2 ؛ ص474
[۵] قَالَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ أَنَا وَ عَلِيٌ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة (التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص330)
[۶] احتجاج، ج1، ص16
[۷] کافی ج 5، ص 28

اهمّیّت توجّه به کودکان و نوجوانان در امر تربیت
گاهی اوقات شاهد این هستیم که چون سنّ کودکان پایین می باشد، احساس می شود که اهمّیّت اهتمام به تعلیم و تربیت آن ها هم کم می باشد. حال آن که این برداشت صحیح نمی باشد و ای بسا عکس آن صادق است.


اهمّیّت توجّه به کودکان و نوجوانان در امر تربیت
گاهی اوقات شاهد این هستیم که چون سنّ کودکان پایین می باشد، احساس می شود که اهمّیّت اهتمام به تعلیم و تربیت آن ها هم کم می باشد. حال آن که این برداشت صحیح نمی باشد و ای بسا عکس آن صادق است.
در واقع اهمّیّت توجّه به کودکان نه تنها کمتر از بزرگسالان نیست، بلکه به دلایل ذیل، اهمّیّت توجّه به کودکان بیشتر از بزرگسالان می باشد:
۱- روحیات و اعتقادات کودکان در محیط های خارج از منزل، نظیر مهدکودک یا مدرسه تحت تأثیر عمیق و ماندگار دوستان غیر مسلمان می باشد. فرزندان ما چه ما بخواهیم و چه نخواهیم از محیط اطراف بیشتر از ما رنگ می پذیرند!
۲- کودکان و نوجوانان نسبت به عمل خیر شتابان تر و با انگیزه تر هستند و وقت گذاری برای آن ها سریع تر به نتیجه می رسد. امام صادق علیه السلام به یکی از اصحاب خود فرمودند: به تو سفارش می کنم نسبت به کودکان و نوجوانان تبلیغ کنی، چرا که آن ها به هر کار خیری شتابان ترند.
۳- شکل گیری شخصیت انسان در سنین کودکی بسیار بیشتر و عمیق تر از بزرگسالی است. در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است که تعلیم و تعلم در کودکی مانند ایجاد نقش روی سنگ ماندگار می باشد.

برگزاری مراسم مذهبی برای کودکان و نوجوانان
یکی از مسائلی که باید نسبت به آن توجّه ویژه داشت، اهمّیّت برگزاری مراسم مذهبی برای فرزندان می باشد.


برگزاری مراسم مذهبی برای کودکان و نوجوانان
یکی از مسائلی که باید نسبت به آن توجّه ویژه داشت، اهمّیّت برگزاری مراسم مذهبی برای فرزندان می باشد.
این گونه مراسم باعث تحکیم پیوند معنوی کودکان با مقدّسات دینی و بویژه اهل بیت علیهم السلام می باشد که نتیجه ای متفاوت از کلاس های قرآن یا اعتقادات می باشد. رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: «فرزندان خود را به سه خصلت تربيت كنيد: محبت پيامبرتان و محبت خاندان او و قرائت قرآن».
فایدۀ دیگر برگزاری مراسم مذهبی برای کودکان انتقال هویت مسلمانی و شیعی به آن ها می باشد. این مسأله به ویژه در محیط کشورهای غربی حائز اهمّیّت می باشد، چرا که کودکان در سایر محیط ها (مدرسه، اجتماع، ...) شاهد هویت غیر مسلمانی و بعضاً غیر خدایی هستند. علاوه بر فواید اشاره شدۀ فوق، برگزاری مراسم مختصّ کودکان باعث پیشگیری از خستگی و زدگی کودکان در مراسم مذهبی بزرگسالان می شود.

ثمرات برگزاری مناسبت ها
هر پدر و مادری علاقه مند است که فرزند خود را به همراه خود در مراسم مذهبی بیاورد. این علاقه یا به این دلیل است که می خواهند فرزندان خود را با فرهنگ اسلامی آشنا سازند یا این که نمی توانند فرزندان را تنها در منزل رها کنند. اما از طرف دیگر، کودکان و نوجوانان غالباً با آمدن به مراسم مذهبی مقاومت می کنند، چرا که می دانند که محیط جذابی در انتظار آن ها نیست.


ثمرات برگزاری مناسبت ها
هر پدر و مادری علاقه مند است که فرزند خود را به همراه خود در مراسم مذهبی بیاورد. این علاقه یا به این دلیل است که می خواهند فرزندان خود را با فرهنگ اسلامی آشنا سازند یا این که نمی توانند فرزندان را تنها در منزل رها کنند. اما از طرف دیگر، کودکان و نوجوانان غالباً با آمدن به مراسم مذهبی مقاومت می کنند، چرا که می دانند که محیط جذابی در انتظار آن ها نیست.
آن ها باید بین بزرگتر ها بنشینند و به سخنان سخنران گوش دهند، باید بدون دلیل با مولودی دست بزنند یا بر سینه خود بزنند. مهمترین ثمرۀ برگزاری مراسم اختصاصی برای کودکان و نوجوانان تبدیل کردن این تهدید به فرصت می باشد. فرصتی که می توان از آن استفاده کرد و تعالیم فراوانی را به کودکان و نوجوانان آموخت.
علاوه بر این ثمرۀ بزرگ، برگزاری مراسم مذهبی مختصّ کودکان فواید ذیل را به دنبال دارد:
* یکی از مسائلی که در تربیت فرزندان اثر عمیقی دارد، دوستان دوران کودکی و نوجوانی آن ها می باشد. شرکت کودکان و نوجوانان در مراسم و کلاس های مذهبی، بستر مناسبی برای شکل گیری روابط دوستانه بین آن ها می شود، به طوری که بعضی اوقات روابط ایجاد شده در این محیط های سالم، تا سالیان سال بین آن ها پایدار می ماند. این مساله اثر تربیتی قابل توجّهی را برای کودکان داشته و مانع ایجاد حس تنها بودن و طرد شدن اعتقادی می شود.
* خیلی از ما شاهد این هستیم که مادران یا پدرانی که فرزندان کوچک دارند نمی توانند از مراسم استفاده لازم را ببرند، چون نگرانی آن ها رسیدگی به فرزندانشان (که بعضی اوقات ساز مخالف در شرکت در مراسم را می زنند) می باشد. برگزاری مراسم جداگانه برای کودکان زمینه ساز حضور بدون دغدغۀ بزرگترها در مراسم بزرگسالان می باشد.
* مراسم بزرگسالان اولاً بر مبنای سطح فهم و ثانیاً بر طبق فرهنگ سنّتی بزرگسالان تهیه شده است و به همین دلیل مناسب کودکان و نوجوانان نمی باشد. برگزاری مراسم خاص برای سنین کودک و نوجوان باعث انتقال همه جانبۀ مطالب دینی (اخلاق، اعتقادات و...) متناسب با سن و شرایط بچه ها می شود.
* با توجّه به این که کودکان و نوجوانان در محیطی صمیمی تر توسط مربیانی با تجربه و با برنامه می باشند، طبیعاتاً فضای مذهبی جذّابتر و دوستانه تری برای بچّه ها فراهم می شود که از قضا کمتر در فضاهای مذهبی مشابه آن را تجربه کرده اند.
* یکی دیگر از فواید جداسازی مراسم کودکان و نوجوانان از برنامه بزرگسالان فراهم شدن امکان آشنا کردن آن ها با الگوهای مثبت اخلاقی و معنوی و ایجاد ارتباط عاطفی با آنها در برابر موارد مشابهی که از طریق بازی های رایانه ای و رسانه ها به آن ها تحمیل می شود است.
* برگزاری مراسم جداگانه برای کودکان و نوجوانان این اجازه را به ما می دهد که آن ها را به صورت جداگانه به مراسمشان! دعوت کنیم. این دعوت شدن رسمی و برنامۀ مختص خود بچه ها، حس اغنا و استقلال به آن ها می دهد که فوق العاده ارزشمند است.
* با توجّه به ایجاد شدن محیطی دوستانه در مراسم، یک رابطۀ دوستی و همدلی بین فرزندان مسلمان و مربیان ایجاد می شود که می تواند زمینه ساز بسیاری برکات در تربیت آن ها باشد.
* یکی دیگر از مزایای برگزاری مراسم مخصوص کودکان و نوجوان استفاده از فرصتی است که در هر صورت ایجاد شده است. اگر ما می خواستیم کلاس قرآن یا اعتقاداتی را تشکیل دهیم، باید از اولیاء خواهش می کردیم که فرزندان را به مرکز بیاورند و غالباً به خاطر مشکلات و برنامه های تفریحی فرزندان قربانی بی نظمی اولیاء خود می شوند. اما در مراسم مذهبی مسأله برعکس می باشد، آمدن فرزندان نه تنها زحمت اضافی برای اولیاء ندارد، بلکه آن ها از این که ما برای فرزندانشان برنامه ای داریم استقبال می کنند (تبدیل تهدید به فرصت).
* فایدۀ آخر که بعضی اوقات به عنوان تنها انگیزۀ مسئولین برای برگزاری مراسم اختصاصی برای سنین کودک و نوجوان می باشد این است که در صورت جداسازی مراسم کودکان، مراسم بزرگسالان با نظم و ترتیب بیشتری برگزار می شود.